به منظور معرفی و بزرگداشت پیشگامان حسابداری نوین ایران، در شماره قبل از مرحوم اسماعیل عرفانی یاد کردیم.
هرگاه بحث حسابداری نوین و تحول آن مطرح میشود، عرفانی و سجادی نژاد، نخستین نامهایی است که به یاد میآید. شیوه زندگی مرحوم عرفانی و فوت او در سال ۱۳۵۲، کمابیش غریبانه بود، به گونهای که حتی دستیابی به اطلاعات اولیه در مورد ایشان نیز با دشواری همراه بود. اما هنگامی که استاد سجادی نژاد، از برجستهترین پیشگامان حسابداری نوین کشور روی در نقاب خاک کشید آسیب ملموس و جبران ناپذیری بر پیکره حرفه هنوز نوپای حسابداری وارد آمد. سراسیمگی و دلواپسی در همه مشهود بود، زیرا دریافتند کسی که دورادور به همه دلگرمی میداد و همه ناخودآگاه به او اتکا داشتند از میان رفتهاست. طی یکی دو سال پس از رفتنش، بزرگان حرفه سخنها دربارهاش گفتند و هریک کوشیدند ادای دینی به او بکنند، و این ادای دین با نوعی وفاداری به ارزشهایی که استاد در تمامی عمر با آنها زیست و به دیگران آموخت، همراه بود.
اگر میگوییم که سجادی نژاد را بزرگداشتی شایستهتر باید، به خاطر زندگان است؛ که در گذشتگان را اگر نیازی باشد، تنها به دعای خیر و آمرزش خواهی است؛ و در این نسل و نسلهای بعد کم نیستند افرادی که دعای خیر بدرقه راه سجادی نژاد کنند.
و براستی نیز چنین است. شمار دانش آموختگان او را حدود ۵۰۰۰ نفر تخمین میزنند و تعداد شاگردان غیرمستقیم او بسی بیشتر از این است. ما نیز به نمایندگی از سوی این دانش آموختگان یادی از ایشان میکنیم، به این امید که چراغی فرا راه رهروان طریق او افروخته باشیم.
زنده یاد استاد سید حسن سجادی نژاد در اسفندماه ۱۲۹۶ در خانوادهای متدین و عالم در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. پیش از آنکه در آذر ماه ۱۳۱۵ از طرف بانک ملی ایران برای تحصیل در رشته حسابداری عازم انگلستان شود، علاوه بر تحصیلات متوسطه و دریافت دیپلم علمی، در رشته ریاضیات عمومی، فیزیک و شیمی نیز کسب علم کرد. شواهد نشان میدهد که این مطالعات بعد از آن نیز به شیوهای غیرکلاسیک ادامه یافته است. در سال ۱۳۲۳ (۱۹۴۵ میلادی) به عضویت وابسته انجمن حسابداران خبره انگلستان و در سال ۱۳۳۸ (۱۹۶۰ میلادی) به عضویت پیوسته آن انجمن درآمد. در سال ۱۳۲۴ پس از پایان تحصیلات عالی در انگلستان، به ایران برگشت و از سال ۱۳۳۰ به اتفاق تنی چند از هم دوره های خود مامور خدمت در شرکت نفت شد و خدمتش در آنجا تا زمان بازنشستگی ادامه یافت.
اما با وجود این سوابق کار اجرایی، شادروان سجادی نژاد بیش از هر چیز معلم بود، و معلمی شغلی است که بازنشستگی نمیشناسد. او تا پایان عمر آموخت و آموزش داد. از همسر ایشان نقل شده است که “استاد یا مطالعه میکردند، یا میاندیشیدند و یا مینوشتند”. از یکی از شاگردان قدیم ایشان نقل است که “حتی اگر در سر امتحان از ایشان سئوالی داشتی که احساس میکردند پاسخ به آن، از نظر جنبه آموزشی ضرورت دارد، علیرغم کمک احتمالی به پاسخگویی به سئوالات امتحان، حتماً به آن پاسخ میدادند”. این شاگرد قدیمی استاد، خود چنین موردی را تجربه کرده بود.
حاصل عمر پربار ایشان، انبوهی از آثار آموزشی و تخصصی است. و از این دستاورد، آنچه منتشر شده بدین شرح است:
•حسابداری مقدماتی (به همراهی آقای ابوالقاسم خردجو) سال ۱۳۳۸
•اصول هزینه یابی و حسابداری صنعتی (جلد۱) سال ۱۳۴۰
•اصول دفترداری و حسابداری بازرگانی (جلد۱) سال ۱۳۴۲
•اصول دفترداری و حسابداری بازرگانی (جلد۲) سال ۱۳۴۳
•اصول دفترداری و حسابداری بازرگانی (جلد۳) سال ۱۳۴۴
•اصول دفترداری و حسابداری بازرگانی (جلد۴) سال ۱۳۴۷
•اصول دفترداری و حسابداری بازرگانی (جلد۵) سال ۱۳۴۶
•حسابداری صنعتی و کاربرد آن در مدیریت (جلد ۱) سال ۱۳۵۶
•حسابداری صنعتی و کاربرد آن در مدیریت (جلد ۲) سال ۱۳۵۶
•حسابداری صنعتی و کاربرد آن در مدیریت (جلد ۳) سال ۱۳۵۷
•حسابداری صنعتی و کاربرد آن در مدیریت (جلد ۴) سال ۱۳۶۸
•اصول هزینه یابی و روشهای حسابداری صنعتی (جلد۱) سال ۱۳۶۷
•اصول هزینه یابی و روشهای حسابداری صنعتی (جلد۲) سال ۱۳۷۶
•با همکاری آقایان ملک آرایی و نظری (فرهنگ اصطلاحات حسابداری سال ۱۳۷۶) با همکاری دکتر فضل الله اکبری (توضیح آنکه بین سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۶، ظاهراً به دلیل همزمانی فعالیتهای پژوهشی با مسئولیت ریاست دانشکده حسابداری و امورمالی شرکت نفت و شروع به بازنگری ایشان به بعضی از کتابهایشان بوده است.)
مردانی چون سجادی نژاد دارای ویژگیها و ابعادی هستند که بازتابی عمیق در اندیشه و عقاید دیگران میگذارند از جمله این بازتابها را میتوان در گفتههای دانش آموختگان مستقیم و غیرمستقیم پیدا کرد که یقیناً استناد به این یادها و ستایشها کمک مهم و موثری در ترسیم سیمای آن زنده یاد خواهد بود. برخی از این گفته ها چنین است:
•استاد اخلاق و شرافت، اشتیاق و استواری، درستی و درستکاری، دقت نظر و درایت، همت و شجاعت و وسعت نظر بود.
•اشتیاق بیمانندی در آموختن، آموزش دادن و درست عمل کردن داشت.
•دستانش سخت میلرزید، اما به رغم آن خطی خوش و پخته داشت. ذهنش فعال و اندیشمند بود و بیش و کمهای جسمانی بر استحکام و قدرت روحی او تاثیری نداشت.
•مدیریت بدون حسابرسی را در سطح موسسه (خرد) و اقتصاد کلان مفسده میدانست.
•پیری از نسل راستان، شرافت پیشگان، معلمان عاشق و پرهیزگاران درست کردار بود.
•با تکیه برشعر معروف حافظ که میفرماید:
“سالها دل طلب جامجم از ما میکرد / آنچه خودداشت زبیگانه تمنا میکرد”
به نوعی به بازگشت به خویش اعتقاد داشت و به نقش ایرانیان در اداره امورمالی و حسابداری دنیای بزرگ اسلام اشاره میکرد.
•بالاخره بهجاست که بیان خصلتهای شادروان سجادینژاد و کشف راز بزرگی و ماندگاری ایشان را استاد بزرگ دیگری بیان کند.
استاد ارجمند دکتر فضل الله اکبری در مورد ایشان می گوید:
“مقدر چنین بود که، درسالهای پایان زندگی، با پدید آورنده این اثر در سازمان حسابرسی، مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری، هم اتاق باشم و مصاحبت او لذت بخش بود. حسن سجادی نژاد را میگویم. علاوه بر دانش حرفه، به شعر، که آن را متناسب و به اقتضای مورد میآورد، علاقه بسیار داشت. صفای باطن و لهجه اصیل او به کلامش تاثیر و شیرینی خاص میبخشید. پرمایه، سخت کوش و پیگیر بود. به نوشتن عشق میورزید و از این جهت کمنظیر بود. از بین همه آنان که در این رشته میشناسم، عشق و پشتکاری بالاتر و فاخرتر از آنچه او به نوشتن داشت ندیدهام. با همه نوع کتاب الفت داشت و به گفته فیلسوف شهیر ژان پل سارتر زندگیش در میان کتابها شروع و در میان کتابها نیز به خاموشی گرایید”.
بهراستی راز ماندگاری استاد در چیست؟ آنچه از گفتهها و نظرات شاگردان نقل شده ما را به آستانه این راز رهنمون میشود. ولی باید باز هم برای کشف آن بکوشیم. به این منظور، مرور دوبارهای در زندگانی و ویژگیهای ایشان، راهگشای این مهم تواند بود، مهمی که برای نسل امروز و فردا بسی آموزنده است. در این مرور دوباره به چنین مواردی برمیخوریم:
•ویژگیهای وراثتی و خانوادگی؛ سید بود و در خانوادهای متدین و عالم به دنیا آمد و رشد کرد.
•تنوع زمینههای تحصیلی و مطالعاتی؛ علاوه بر حسابداری با علوم اسلامی، ریاضیات، فیزیک، شیمی و ادبیاتفارسی و انگلیسی آشنایی داشت، به نحوی که در جایجای آثار ایشان، نتایج این مطالعات آشکارا دیده میشود و غنا و پرباری کمنظیری به تالیفات، سخنرانیها و نیز کلام ایشان بخشیده است. در پیشگفتاری بر متنی به نسبت قدیمی، به قلم مرحوم عرفانی، به این شعر زیبای عربی اشاره کردهاند که مصداق حال خود ایشان هم هست:
“تلک آثارنا تدل علینا / فانظروا بعدنا الی الاثار”
آثار ما برما دلالت می کند؛ پس بعد از ما به آثارمان نظر افکنید.
•به روز بودن؛ در زندگی همواره با جریانهای علمی و اجتماعی جدید همراه و هماهنگ میشد. از جمله در سال ۱۳۲۳ به عضویت وابسته و در سال ۱۳۳۸ به عضویت پیوسته انجمن حسابداران خبره انگلستان درآمد. همچنین کتابهای ایشان، تاریخ ۱۰ سال پس از فوت ایشان را نیز دارد. اینها جز از طریق به روز شدن میسر نیست.
•کار سیستماتیک، منظم و مداوم؛ تلاش او از بدو بازگشت به ایران بدون توقف ادامه داشت. از هنگامی که در گنجاندن مادهای در قانون مالیاتهای سال ۱۳۲۸ ایفای نقش کرد [در هر موقعی که انجمن محاسبین و کارشناسان قسم خورده در کشور تشکیل شود، وزارت دارایی مکلف است نتیجه رسیدگی محاسبین قسم خورده را در مورد حساب یا ترازنامه هر بازرگان یا شرکت بپذیرد و در این صورت برای تشخیص مالیات مودی، دیگر حاجت رسیدگی به دفاتر و اوراق مودی نخواهد بود.]، تا تشکیل انجمن حسابداران خبره ایران در سال ۱۳۵۳ و تکمیل و بازنگری کتابهای خود، یعنی در تمام طول زندگی.
•صراحت و لطافت توام در کلام؛ زندگی استاد، آکنده از لطیفه های آموزنده بود. در جایی، در پاسخ به یکی از دوستان، که به ایشان گفته بود [به دلیل سردی هوا و دوری راه]: “فلان کار را می توانید در منزل هم انجام دهید” پاسخ داده بودند: “اگر قرار بر این است که پول مفت به من بدهند، من از فردا نمی آیم.” و جایی دیگر، پس از آنکه شخص چاپلوسی در حضورشان، زبان به تحسین بازکرد، بی ریا و بی پرده تقاضای “دوا” کرد و داستان جالینوس از مثنوی را بازگو کرد که:
“جالینوس از یارانش می خواهد که فلان دارو را آماده کنند. یاران به وی خاطرنشان می سازند که “این دوا در علاج جنون به کار رود و از کمال عقل تو بعید است که حاجت بدان کنی.”جالینوس پاسخ میدهد که امروز دیوانهای با من در میان راه، اظهار تملق و چاکری کرد، اگر سنخیتی در میان ما نمیبود، این توجه در نزد او حاصل نمیشد.”
•شوق و اشتیاق در آموختن و آموزاندن؛ دوستی میگفت: “هنوز دوستان واپسین خنده رضایتآمیزش از دیدن آخرین کار چاپ شدهاش را فراموش نکردهاند”.
•میهن پرستی؛ از ایشان سئوال کردهبودند که چگونه سجادینژاد شدی؟ با صدایی محکم و لحنی مصمم پاسخ میدهد: “از عشقی که به کار داشتم و احساس وظیفه و مسئولیت در مقابل میهنم؛ عمرم و فراغتم را وقف کار کردم”.
•سخت کوشی؛ روز دهم شهریور ۱۳۶۷ چشم از جهان فروبست. کنار تختش در بیمارستان پاستورنو عینکی و قلمی بود و کتابی که داشت آن را برای چاپ مجدد تصحیح میکرد.
ثبت دیدگاه